مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ غنیترین، عمیقترین و اصیلترین نمودهای عشق به امام حسین (ع) و یاران شهیدش را میتوان در میان مردم اردبیل دید. این استان، پیشینه عرفانی و مذهبی درخوری دارد که از قرنها پیش تا کنون، آیینهای محرم و فرهنگ حسینی را حفظ میکند و اشاعه میدهد. روایتهای کربلا، در تاروپود زندگی این مردم تنیده شده است و با گذر سالها هنوز هم تکیهها، حسینیهها و انجمنهای عزاداری مردمی این اقلیم، آینهای از ارزشهای ایثار، عدالتخواهی و پایداری است. بهنام هم متولد همین دیار است.
سال۱۳۴۸ در شهر انگوت به دنیا میآید. شهری که به زندگی ساده و بیآلایش مردمش شهرت دارد و هنوز هم خانههایش با ایوان و طاقچههای سنتی شناخته میشود. او در کوهستان قد میکشد؛ در زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل اردبیل و در خانوادهای تربیت میشود که محرم را سیاهپوش حسین (ع)اند. دهه اول محرم را توی تکیهها میگذراند. شبها همه شهر در حسینیه جمع میشوند و نوحهسرایی میکنند. بهنام آرزو دارد، روزی روزگاری نوحهسرای یکی از همین تکیهها باشد.
چند روز از حملات تروریستی رژیم صهیونیستی به خاک ایران میگذرد. استراتژی عمده این رژیم کودککش، دستکاری افکار عمومی است. از همان روزهای اول سعی میکند ایران را به آشوب بکشد، تفرقه بیندازد و خود را منجی ایرانیان به تصویر بکشد. بهنام در خط مقدم تحلیل و تشخیص است. از رزمندگان بینام و نشانی است که حفاظت از مردم را وظیفه خود میداند.
سعی میکند تا قدم به قدم غرب ایران را ایمن کند و مردم را از مناطق پرخطر دور نگه دارد. از نیروهای نامرئی کشور است که وقتی دشمن تلاش میکند تا تصویری پرهرجومرج و ناامیدکننده از شرایط جنگی ایران بسازد، او مشغول شناسایی عوامل دشمن در گوشهوکنار کشور است. بهنام میداند هر تصمیم و هر حرکت از سمت او میتواند به قیمت جانش تمام شود، اما خودرو را برمیدارد و در جادههای غربی کشور، در پی خنثیسازی عملیات دشمن میراند.
همانطور که از سالها پیش و در راستای تحکیم محور مقاومت، در کشورهای همسایه جابهجا میشد و از صلح، روابط دوستانه و همکاری میان کشورهای خاورمیانه اطمینان حاصل میکرد. او خستگیناپذیر است. نه تحریمهای امریکا، رفتارش را تحتالشعاع قرار میدهد و نه تهدیدهای وقت و بیوقت اسرائیل.
در میانه یکی از همین سفرهای زمینی و در خلال جنگ دوازده روزه، دشمن به او حملهور میشود. در روز یکم تیرماه، خودرو او را هدف قرار میدهد و وقتی خودروهای دیگر برای امدادرسانی به او نزدیک میشوند و مردم عادی دورتادور خودرو جمع میشوند، بار دیگر به آنها حمله میکند.
در جریان حمله دوم تعداد بیشتری از شهروندان ایران به شهادت میرسند و «بهنام شهریاری» از نیروهای سپاه قدس نیز جان خود را از دست میدهد. او نماد اقتدار ملی ایران بود؛ نماد ایستادگی و عزت. او تجسمی از اراده جمعی برای حفظ خاک، هویت و کرامت کشور بود.
سرهنگ شهریاری تنها یکی از شهدای اقتدار ملی بود که داوطلبانه قدم در مسیری گذاشت که انتهایش شهادت بود. او و دیگر شهدای اقتدار، آغازگر بیداری و همبستگی ملی در روزهای پرآشوبی شدند که بار دیگر روایتهای کربلا را در گوشمان زمزمه کرد و تجسم فریاد دادگری شد. آنچه این شهدا را به «شهدای اقتدار» بدل میکند، نه زمان و مکان شهادتشان، بلکه هدفی است که تمام عمر برای آن جنگیدند. ما به عهدی جمعی که با شهدای اقتدار بستهایم، پایبندیم.